Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساتین»
2024-05-08@21:12:49 GMT

سامان صفاری بازیگر سریال سایه بان و شیار ۱۴۳ +عکس

تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۵۴۷۱۲

سامان صفاری بازیگر سریال سایه بان و شیار ۱۴۳ +عکس

سامان صفاری، بازیگر سینما و تلویزیون، در آثاری همچون فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳»، سریال تلویزیونی «سایه بان» و فیلم سینمایی «پارادایس» فعالیت داشته است.

بازیگر نقش یونس میرجلیلی که بخشی از قصه «شیار ۱۴۳» درباره او است، خیلی کم در محافل رسمی دیده شده. سامان صفاری حتی در نشست جشنواره فیلم فجر هم پشت تریبون نرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

سامان صفاری بازیگری را از ابتدا تاکنون چگونه تجربه کرده؟

هفت سال پیش در کلاس های بازیگری حضور پیدا کردم . کار حرفه ای من از سال ۸۹ با حضور در دو قسمت از سریال «سقوط آزاد» به کارگردانی علیرضا امینی آغاز شد. البته قبل از آن قرار بود در یک سریال دیگر بازی کنم . یک کار ۹ قسمتی که من نقش اول را به عهده داشتم، اما قسمت نبود ساخته شود تا اینکه حضور در فیلم نرگس آبیار پیش آمد.

«شیار ۱۴۳» فرصت خوبی برای دیده شدن بود، شما و خانم گلاره عباسی تقریبا همزمان به دنیای هنر پیوستید. اما من همچنان از شما می‌پرسم چرا حضورتان نسبت به سابقه بازیگری‌تان کمرنگ است؟

من چهره نیستم و باید این مساله را قبول کنم. اصولا برای حضور در مراسم قطعا مردم از بازیگری که خاطراتی از او دارند بیشتر ابراز احساسات خواهند کرد. خانم گلاره عباسی هم زودتر از من بازیگری را شروع کرده و اخیرا هم با حضورش در سریال «مدینه» بیشتر در یادها مانده است. به هر حال من در فیلم «شیار ۱۴۳» نقش اول داستان بودم و داستان بر اساس کاراکتر من نوشته شده بود و خوشبختانه دوستان کارگردان و تهیه کننده هم بازی من را تایید کردند. حتی مردمی که مرا به درستی نمیشناختند می گفتند آن پسر کرمانی خیلی خوب بازی کرد در حالیکه بازی در این فیلم اولین بهانه من برای سفر به کرمان بود و پیش از آن هیچوقت من به این شهر سفری نداشتم و در حال حاضر همین برای من کافی است.

اولین همکاری با نرگس آبیار در دومین فیلم این کارگردان چگونه رقم خورد؟

قبل از «شیار ۱۴۳» روزبه سجادی حسینی به عنوان دستیار کارگردان یک سریال با من تماس گرفت و برای همان مجموعه ای که پیش از این گفتم قرار بود نقش اصلی را به عهده بگیرم ما تقریبا ۲ماه هم دورخوانی داشتیم اما به هر دلیل ساخته نشد و بعد از آن هم هرکاری که قبول می کردم به تولید نمی رسید تا اینکه آقای سجادی حسینی با من تماس گرفت و از من خواست بروم تا عوامل فیلم «شیار۱۴۳» مرا ببینند. دوستانی که آن روز حضور داشتند همه مرا رد کردند چون می گفتند این قیافه شیطنتی دارد که اصلا به چهره یک شهید نزدیک نیست اما خانم آبیار گفت یک ماه پیش تولید داریم این مدت به ریش و صورتت دست نزن . من هم بعد از ۲۵روز به همان شکلی که خواسته بودند رفتم و بین گزینه هایی که در نظر داشتند مرا انتخاب کردند.

تاثیری که فیلم روی مخاطبان داشت بر کسی پوشیده نیست. خودتان فیلم را چگونه می بینید؟

زمانی که فیلمنامه را برای اولین بار خواندم هرچه جلو تر می رفتم ببیشتر تحت تاثیر قرار می گرفتم. اصلا دلم نمی‌خواست آن را زمین بگذارم ، تا رسیدم به سکانسی که برادر یکی از آزادگان به الفت خبر می‌دهد یونس را دیده و از او خبر دارد. الفت از شنیدن این خبر جیغ می‌کشد و … اینجا که رسید بغضم گرفت و بسیار متاثر شدم به خصوص که بیشتر خواندم و متوجه شدم خبر اشتباه بود و آن دگرگونی‌ها پیش آمد. فیلمنامه واقعا قوی و تاثیرگذار نوشته شده بود. قطعا داستانی که در متن اینقدر قدرت تاثیر گذاری دارد وقتی به تصویر می آید اصلا دور از انتظار نیست که اشک مردم در سالن سینما جاری شود. این فیلمنامه فارغ از هر دیدگاه و جناحی یک قصه کاملا انسانی است و همه با آن ارتباط می‌گیرند.

سامان صفاریان برای اینکه به شهید یونس میرجلیلی نزدیک شود چه مسائلی را مد نظر داشت؟

من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم. وقتی قرار شد این نقش را بازی کنم اولین کسی که در ذهنم نقش بست پسرعموی یکی از همسایگان بود که زیاد می‌دیدمش. او از جانبازان جنگ بود و من با دقت رفتارش را زیر نظر داشتم. لبخندی که یونس بر لب دارد وام گرفته از این شخصیت است. علاوه بر آن فیلم های زیادی دیدم و آنچه برایم بیش از هر چیز جلب توجه می‌کرد صحبت و لبخند و چشمان بی ادعایشان بود. همه شان در عین سادگی آدم های سخت و محکمی بودند و من همه تلاشم را کردم بتوانم این مقاوم بودن در عین سادگی را به درستی نشان دهم.

اگرچه بازی کمی در فیلم داشتید اما حس مادر و فرزندی در بعضی سکانس ها خیلی خوب درآمده بود. به خصوص سکانسی که نردبان را از زیرپای الفت می کشید.

تجربه همکاری با مریلا زارعی خیلی خوب بود. زارعی بازیگری با تجربه است و از نقش کم نمی گذارد. زمانی که سر صحنه رفتیم استرس زیادی داشتم چون او در وهله اول بیشتر تمرکزش بر ادای درست لهجه بود و ارتباط مادر و فرزندی درست بین مان برقرار نشده بود اما وقتی گریم شدیم و خواستیم تمرین را آغاز کنیم همان سکانس اول با رفتارش آرامشی به من داد که تمام ترس هایم از بین رفت. خانم زارعی حتی جاهایی که بازی نداشت در صحنه می ماند و شاید حس رابطه مادر و فرزندی که شما در فیلم مشاهده کردید از همین فرصت ها برایم ملموس تر شد. ایشان گاهی وقتها پشت صحنه هم مرا یونس صدا می زد و مطمئنا اگر این ارتباط، درست پشت صحنه شکل نمی گرفت جلوی دوربین هم خوب در نمی آمد. این ارتباط آن زمان باعث شد در لحن ادای من هم تاثیر بگذارد و صدا کردن الفت را آنگونه که می گفتم الان نمیتوانم ادا کنم.

برای ایفای نقش یونس چالش هم داشتید؟

یکی از سختی های این بازی بحث لهجه بود. به خصوص در کشور ما که مردم بومی استان های مختلف حساسیت زیادی روی این مساله دارند و البته محق هستند چون ظرافت های لهجه انقدر زیاد است که اگر فتحه را کسره ادا کنیم جنبه طنز پیدا می کند و قطعا مردم را ناراحت می کند، ولی خوشبختانه اولین بار که فیلم را در کرمان دیدم خیالم راحت شد . جالب اینکه بعضی از من می پرسیدند اهل کجای کرمانی؟ بحث دیگر اینکه مادر یونس پیرزنی روستایی بود و باید غلیظ تر از یونس ادای لهجه می‌کرد چون یونس به عنوان یک جوان امروزی که دانشجوی معدن است باید کمی عامیانه تر صحبت کند.

پس همه جوره سعی داشتید جزئیات را از یاد نبرید.

بله اما اتفاق دیگری که بعد از فیلم افتاد سوال دوستانی بود که پرسیدند چرا وقتی به خواب سرباز تفحص آمدی بدون لهجه حرف می‌زدی؟ منطق من از این صحبت کردن این بود که من خودم وقتی در کودکی بازیکن خارجی فوتبال مورد علاقه ام را در خواب می‌دیدم بامن فارسی حرف می‌زد. آن سرباز که کرمانی هم نبود اصلا مرا نمی‌شناخت و طبیعی بود در خواب صدای مرا بدون لهجه بشنود. فکر می کنم منطق خواب دیدن همین باشد.

 

در حال حاضر به کار خاصی مشغول هستید؟

به تازگی یک فیلم کوتاه در نقش یک روحانی بازی کردم که کاراکتری خاص و متفاوت از همه روحانیانی است که تا الان به تصویر آمده است. این نقش فارغ از همه کلیشه‌هایی که پیش از این به نمایش آمده یک روحانی دهه هفتاد را تصویر می‌کند. علاوه بر آن در یک فیلم سینمایی هم نقش یک لات جنوب شهری را ایفا خواهم کرد. این فیلم در مرحله فیلمبرداری است و امسال به جشنواره فجر نمی‌رسد.

غزل فرید و سامان صفاری در «دعوتنامه»

فرش قرمز فیلم سینمایی پارادایس با بازیگران آلمانی

منبع: ساتین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت saten.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساتین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۵۴۷۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصه‌های واقعی رئالیتی‌شو ها را می‌بینند

شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامه‌اش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفه‌ای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفه‌ای خود و بستر معرفی‌اش به جامعه را سریال «ممنوعه» می‌داند.

این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرم‌های شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتی‌شوها و سریال‌های مختلفی نقش‌آفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کند. حضور او در فصل دوم گیم‌شوی «زودیاک» بهانه‌ای شد تا با او به گفت‌وگو بپردازیم.

چه شد در گیم‌شوها حضور پیدا کردید؟ 

این روزها بازی مورد علاقه‌ام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شب‌های مافیا» را تجربه کردم، شرکت‌کنندگان برنامه فقط خانم‌ها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفته‌ای دو بار جدا از تمرینات با بچه‌ها جمع می‌شویم و بازی می‌کنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمی‌های خانوادگی حوصله‌ام سر می‌رود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.



با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟

به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقش‌های اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستان‌ها جوانان من را به واسطه حضورم در «شب‌های مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند می‌شناسند اما افراد مسن‌تر به واسطه نقشم در سریال‌های صداوسیما با من آشنا هستند.

شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریال‌های پرمخاطبی مثل «نون‌خ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشین‌تر است یا در نمایش خانگی؟

هر کدام از این مدیوم‌ها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرم‌های نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامه‌ها و سریال‌های خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریال‌های طولانی را پس می‌زنند و به دنبال مینی‌سریال‌ها می‌روند و آن‌ها را راحت‌تر می‌پذیرند.

تکرار ساخت رئالیتی‌شو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمی‌کند؟

شخصاً «زودیاک» را از تمام بازی‌های مافیا بیشتر دوست دارم و فکر می‌کنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه می‌شود. یکی از جذابیت‌های این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفه‌ای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباه‌های جبران‌ناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری می‌گیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خسته‌کننده‌ای نیست زیرا حتی در جمع‌های خصوصی هم هیچ وقت دست‌ها تکراری نمی‌شود و همیشه بازی‌ها و اتفاق‌های جدید رخ می‌دهد.

از طرفی هم فکر می‌کنم بازی خانم‌ها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانم‌ها کمتر به هم اعتماد می‌کنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی‌ که در بازی خانم‌ها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفه‌ای‌تر می‌شود. همچنین حضور شخصیت‌های معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.


در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتی‌شو می‌تواند آینده شغلی آن‌ها را تهدید کند در این برنامه‌ها شرکت نمی‌کردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟

برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال می‌زنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری می‌دانم اما دوست دارم در برنامه‌های اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامه‌های رئالیتی‌شو جذابیت‌های خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکت‌کنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامه‌ها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتی‌شو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه می‌آید، به همین صورت تمام بازیگران کم‌کم به سمت این برنامه‌ها خواهند آمد زیرا رئالیتی‌شوها معمولاً مورد پسند مردم واقع می‌شوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار می‌کند اما صدای خوبی دارد و آواز می‌خواند گوش می‌کنند و لذت می‌برند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامه‌های رئالیتی‌شو را انتخاب می‌کند.

دیگر خبرها

  • روایت بازیگر زن سینما از پشت صحنه سریال اسکار | آقای مدیری آدم را بد عادت می کند
  • جزئیاتی از آخرین وضعیت بیماری رضا رویگری
  • ماجرای دیدار وزیر ارشاد و رضا رویگری
  • جزئیاتی از آخرین وضعیت بیماری رضا رویگری | منتطرم میرباقری برای سریال جدیدش صدایم کند
  • آخرین عکس از این روزهای رضا رویگری
  • بازیگر «نون خ»: چند بار تا مرز خفگی رفتم
  • بازیگر ارباب حلقه‌ها درگذشت
  • رفاقت قدیمی‌ با سیروس میمنت باعث بازی‌ام در «نون خ» شد/ در کرمانشاه ۱۰۰۰ نفر تست بازیگری دادند
  • «برنارد هیل»، شاه «تئودون» ارباب حلقه ها درگذشت
  • شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصه‌های واقعی رئالیتی‌شو ها را می‌بینند